English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5656 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paint thinner U تینر یا رقیق کننده رنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dilutor U رقیق کننده
diluter U رقیق کننده
attenuant U رقیق کننده
thinner U رقیق کننده
thinnre U رقیق کننده
diluent U رقیق کننده
diluent U ماده رقیق کننده
diluting media U ماده رقیق کننده
toluene U مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
thinner U تینر
auto lean U مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
paint thinner U تینر رنگ
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
attenuating U رقیق
diluting U رقیق
attenuates U رقیق
attenuate U رقیق
leaned U رقیق
lean U رقیق
leans U رقیق
light fog U مه رقیق
diluted U رقیق
attenuated U رقیق
wishy-washy U رقیق
washy U رقیق
dilute U رقیق
wishy washy U رقیق
attenute U رقیق
watery U رقیق
thin U رقیق
thinnest U رقیق
ethereal U رقیق
thinners U رقیق
thinned U رقیق
thins U رقیق
dilutes U رقیق
rarer U رقیق
rarest U رقیق
pappy U رقیق
rare U رقیق
thinners U بطور رقیق
thinners U رقیق کردن
poor lime U اهک رقیق
thinners U رقیق و ابکی
thinnest U بطور رقیق
thins U رقیق کردن
pap U خوراکنرم و رقیق
tender minded U رقیق القلب
attenuate U رقیق کردن
attenuated U رقیق کردن
to wash down U رقیق کردن
thin U رقیق کردن
arrefication U رقیق سازی
extenuate U رقیق کردن
tender hearted U رقیق القلب
rarefactive U رقیق شونده
rarefy U رقیق کردن
rarify U رقیق کردن
rarafaction U رقیق سازی
thin U رقیق و ابکی
thins U رقیق و ابکی
subtilize U رقیق کردن
thin U بطور رقیق
thinned U رقیق کردن
thinnest U رقیق و ابکی
thinned U رقیق و ابکی
thinned U بطور رقیق
thinnest U رقیق کردن
thins U بطور رقیق
derichment U رقیق سازی
dilute phase U فاز رقیق
grout U ملاط رقیق
lean gas U گاز رقیق
diluted U رقیق کردن
dilutes U رقیق کردن
lean mixture U مخلوط رقیق
lenis U رقیق فریف
thinning U رقیق گردانی
diluting U رقیق کردن
attenuates U رقیق کردن
dilution U رقیق کردن
attenuating U رقیق کردن
dilute U رقیق کردن
tender-hearted U رقیق القلب
dilution U رقیق شدگی
dilution U رقیق سازی
finest U رقیق شدن خوب
fine U رقیق شدن خوب
diluted soluble oil U روغن حل شونده رقیق
fined U رقیق شدن خوب
crankcase dilution U رقیق سازی روغن
smaze U غبار شبیه مه رقیق
slop U مشروب رقیق وبی مزه
liniments U مرهم رقیق روغن مالش
lenis U دارای تلفظ نرم رقیق
slopped U مشروب رقیق وبی مزه
liniment U مرهم رقیق روغن مالش
slopping U مشروب رقیق وبی مزه
weakish U چیز رقیق و نرم سست و ضعیف
pickling U غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
this soup is mere wash U این سوپ خیلی رقیق است
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
slopped U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopping U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slop U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
thinners U رقیق کردن لاغر کردن
blends U مخلوط کردن رقیق کردن
thinnest U رقیق کردن لاغر کردن
thins U رقیق کردن لاغر کردن
thin U رقیق کردن لاغر کردن
blend U مخلوط کردن رقیق کردن
thinned U رقیق کردن لاغر کردن
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com